۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

قاب خاطرات

تازه پشت لبش سبز شده بود، احساس میکرد که برای خودش مردی شده است، از آن چند تار موی روی سینه اش خوشش می آمد. احساس جدیدی را نسبت به دختر درون قاب پنجره روبه رو تجربه می کرد.احساس علاقه، مالکیت، غیرت، خودش هم نمی دانست. بارها و بارها به او تذکر داده بود که پشت پنجره نایستد ولی سپیده حرف گوش کن نبودو به رسم کودکی پشت پنجره به انتظارش می ایستاد. نمی خواست محمود پسر همسایه که تازگی ها سر کوچه دخترها را دید می زد، سپیده را هم به همان چشم ببیند.

روزی که سپیده به دنیا آمده بود مسعود فقط 3 سال داشت که همراه مادرش به دیدن سپیده رفته بود. یادش می آمد از آن موجود کوچک صورتی خوشش آمده بود و گریه و زاری راه انداخته بود که سپیده را با خود به خانه ببرد. یادش می آمد مادرش گفته بود "سپیده الان خیلی کوچولوِ بذار بزرگ شه مثل خاله ثریاعروسش می کنیم می بریمش خونمون" شاید همین جمله بود که مسعود را وا می داشت احساس کند سپیده عروس اوست.

دو پنجره کوچک روبه روی هم روی دیوارهای باران خورده بتونی در انتهای یک کوچه باریک در یک محله قدیمی تهران، مسعود تازه به کلاس اول رفته بود. سپیده روزها به انتظارش پشت پنجره می نشست تا مسعود از مدرسه برگردد. هر روز که مسعود از مدرسه بر می گشت درس تازه ای برای او داشت. روی لبه پنجره می نشستند و مسعود درس تازه را روی کاغذ می نوشت و به شیشه می چسباند تا سپیده از روی آن بنویسد. وقتی سپیده درست و مرتب می نوشت آبنباتی جایزه او بود.

وقتی سپیده تازه به مدرسه رفته بود، مسعود از پشت همان پنجره برایش دیکته می گفت. یادش می آمد روزی که مادربزرگ سپیده مرده بود، خانه اشان شلوغ بود و پر رفت وآمد، سپیده و او پشت پنجره ساعت ها باهم گریه کرده بودند. یادش می آمد شب های سرد بارانی، روی شیشه مه گرفته پنجره، برای هم از آرزوهایشان نقاشی کشیده بودند.

سال ها گذشته و او رو به روی پنجره ی خاطرات با کت و شلوار براق مشکی و دست گلی از یاس های بهاری ایستاده. خیلی وقت است که سپیده به انتظار او پشت آن پنجره نمی ایستد تقریبا از وقتی به دبیرستان رفته بود. مسعود بار ها و بار ها موهای مشکی، صورت ظریف و پوست صاف و لطیفش را از پشت آن پنجره بسته تصور کرده بود. حالا سپیده در آن خانه منتظر اوست. منتظر او که عروسش شود و به خانه اش رود.

۷ نظر:

  1. توصیف ها و برش های زمانی خیلی خوب از کار در آماده است. به نظرم این جمله اگر حذف شود و کلمه عروس فقط در آخر داستان به کار رود تاثیرش بیشتر است.

    "شاید همین جمله بود که مسعود را وا می داشت احساس کند سپیده عروس اوست."

    پاسخحذف
  2. توصیفات و پردازش فضاها خیلی خوب بود. شاید می شد که جاهایی بعضی جملات حذف بشن، مثلا "وقتی سپیده درست و مرتب می نوشت آبنباتی جایزه او بود." یا "شاید همین جمله بود که مسعود را وا می داشت احساس کند سپیده عروس اوست." و "هر روز که مسعود از مدرسه بر می گشت درس تازه ای برای او داشت."
    در مجموعه داستان خیلی خوبی بود و من اون قسمت "شب های سرد بارانی، روی شیشه مه گرفته پنجره، برای هم از آرزوهایشان نقاشی کشیده بودند." رو دوست داشتم. موافق باشی.

    پاسخحذف
  3. من فکر می کنم قلم این نویسنده توانایی های بیشتری داره. این داستان خوبه. ایرادی نمیشه بهش گرفت اما ساده است. یعنی زیادی ساده است و از خلاقیت و هنر استفاده نشده تو داستان. موضوعی ساده در قالبی ساده بیان شده. ضمن اینکه آخر داستان مشخص نیست. این همه ما خوندیم از رابطه اینها حالا هنوز سپیده منتظره؟ مشکلی هست برای رسیدنشون؟ خب که چی؟ چه اتفاقی افتاد؟ همه چیز از اول خطی پیش میره و بدون هیچ اتفاقی تموم میشه.

    پاسخحذف
  4. دست شما درد نکنه، فقط یک نکته که به نظر من رسید اینکه "دو پنجره کوچک روبه روی هم روی 'دیوارهای باران خورده بتونی' در انتهای یک کوچه باریک در یک محله قدیمی تهران" درست نیست، چون دیوار بتنی با کوچه باریک و محله قدیمی هماهنگی نداره. دیوار آجری یا کاه گلی مناسب تر باشه فکر کنم. باران خوردگی را هم بهتر نشان می دهد.
    موفق باشید.

    پاسخحذف
  5. منم با نظر یکی‌ از خواننده‌ها موافقم که داستان خوب شروع شد اما آخرش خیلی‌ ناجور تموم شد. کلا لحن داستان یجوریه که غم با خودش میاره اما آخر داستان یه دفعه به نظر خوب تموم می‌شه. یک مورد دیگه هم اینکه کلا به نظر من اون قسمتی‌ که پسر میاد خونه، درس تازه رو میچسبونه به شیشه و بعد سپیده مینویسه ... درک نکردم. فکر کنم این قسمتو یجور دیگه توصیف میکردی بهتر بود خیلی‌ خشک و جدیه برای یه بچه که اینقدر کوچیکه و تقریبا محال خوب بنویسه که جایزه بخواد بگیره! لول

    پاسخحذف
  6. سلام
    به نظرم کلمه "بتونی" یه کم تو ذوق میزنه و با توصیفات قبلی همخونی نداره! ولی در مجموع خیلی ساده و روان نوشته شده و از اینکه پایان خوبی داشت حس خوبی بهم داد :)

    پاسخحذف

Free counter and web stats